دروس خارج فقه آیت الله مرتضی مقتدایی

سال  :  93-92

https://bayanbox.ir/view/1361538786919560848/emamsadegh02.jpgموضوع: خارج فقه
 

جایگاه بحث از امر به معروف و نهی از منکر

 

کتاب الامربالمعروف و النهی عن المنکر

 

موضوع :

1- دهه ی کرامت

2- جایگاه بحث از امر به معروف و نهی از منکر

تذکر اخلاقی شروع درس (1) : دهه کرامت:

در دهه کرامت هستیم دهه ای که ابتدایش اول ذیقعده ولادت باسعادت کریمه اهلبیت حضرت معصومه سلام الله علیها است.

افتخار همه ما و افتخار حوزه علمیه و افتخار مراجع بزرگوار تقلید این است که در جوار مرقد مطهر ایشان هستیم و به برکت مضجع مطهر آن بانوی مکرمه توفیقات الهی نصیب حوزه بوده و هست. و مراجع بزرگوار به توسل به این مکرمه عنایت ویژه ای داشتند.

مرحوم آیت اله نجفی مرعشی به حدی توسل و انابه نسبت به حضرت معصومه سلام اله علیها داشتند که می فرمودند از ضریح مطهر حضرت معصومه سلام اله علیها کراماتی دیدم و حتی لباس نویی که می خواهم بپوشم اول برای تیمن و تبرک به ضریح مطهر می مالم و بعد می پوشم.

و مراجع دیگر نیز نظیر اینگونه توسلات را داشتند و دارند ما هم نباید زیارت ایشان را فراموش کنیم و باید به توسل در مواقع خاص و تشرف به حرم مطهر توجه داشته باشیم.

ص: 1


1- (1) گفتنی است قبل از بیان تذکر اخلاقی حضرت استاد طی اظهار تاسف از تعطیلات زیاد حوزه فرمودند: در دیگر سنوات درسی شروع درسها معمولا دهه اول شهریور بود اما امسال با تاخیر شروع شد البته با همین تاخیر هم درسها رونقی ندارد و بعید نیست بجای دهه دوم که بنا بود شروع شود در نهایت شروع درس به دهه سوم شهریور کشانده شود.

مژده تولد حضرت فاطمه معصومه سلام اله علیها توسط امام صادق علیه السلام:

قبل از آنکه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام پدر فاطمه معصومه سلام اله علیها به دنیا بیاید امام صادق علیه السلام خبر دادند که پاره تن ما در زمین قم مدفون می شود و شان و جلال بالایی نزد خداوند دارد «و من زارها وجبت له الجنه» کسی که او را در قم زیارت کند بهشت بر او سزاوار است این روایت را امام صادق علیه السلام زمانی فرمودند که هنوز موسی بن جعفر علیه السلام به دنیا نیامده بود.

در آخر این دهه کرامت یعنی یازدهم ذیقعده ولادت باسعادت و پرخیر و برکت و مبارک حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء است حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام معروف به عالم آل محمد است.

دلیل ملقب شدن امام هشتم به عالم آل محمد:

البته همه ائمه عالم به علوم الهی و وحی و علوم رسول الله صلی الله علیه وآله بودند برای نمومه از امیرالمومنین علیه السلام روایتی است که پیامبر فرمود (1) : «انا مدینة العلم و علی بابها» «من شهر علم هستم و علی باب آن است» بدیهی است علوم ائمه اطهار علیهم السلام همان علوم امیرالمومنین علیه السلام است که از پیامبر داشتند اما در مقام ابراز فرق می کرد بعضی از ائمه اطهار علیهم السلام به جهت فرصتهایی که پیش می آمد و در اختیار داشتند می توانستند علوم را ابراز کنند. در بین ائمه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام شاگردانی داشتند. آنان علمایی بودند که امام صادق علیه السلام در رابطه با آنها می فرمود کان اصحاب ابی زینا احیائا و امواتا و خود امام صادق علیه السلام آنچه که معروف است بیش از چهار هزار شاگرد تربیت کرده است البته اینکه معروف است چهار هزار شاگرد آنهایی هستند که اسامی آنها مشخص است و شرح حالشان مدون شده است و الا بیش از اینها بودند کسانی که می آمدند چند روزی می ماندند و به اوطان خود برمی گشتند و بعد از مدتی مجددا می آمدند به محضر مبارک امام صادق علیه السلام تلمذ می کردند.

ص: 2


1- (2) وسائل الشیعة، حرعاملی، ج27، ص34، کتاب القضا، ابواب صفات القاضی، باب5، ح11، آل البیت.

علی بن وشاء می گوید در یک زمان در مسجد کوفه برخورد کردم به 900نفر استاد که در جای جای مسجد جلسات درس داشتند و همه آنها می گفتند حدثنی جعفر بن محمد الصادق علیه السلام از قول امام صادق علیه السلام حدیث نقل می کردند.

از مرحوم شیخ مفید نقل می کنند که قافله های شتر با بار کتاب -دست خطهای علمی- در زمان امام صادق علیه السلام از مدینه سرازیر اقصی نقاط عالم می شد یعنی شاگردان امام صادق علیه السلام کتابها و نامه هایی که می نوشتند جمع و ضبط می کردند و به همراه خود به اوطان خود می بردند. با همه این احوال که امام باقر و امام صادق علیهماالسلام آن اصحاب را داشتند و آن تعداد شاگرد داشتند در عین حال ثامن الحجج ملقب به عالم آل رسول است و به واسطه آن احتجاجاتی که با علمای غیر شیعه داشتند به این لقب معروف شدند. البته فراهم شدن زمینه همه این احتجاجات هم بوسیله دشمن بود. مامون عباسی در یک مرحله علمای طراز اول جهان اسلام در آن روز را در یک مجلس جمع کرد که با امام علیه السلام مناظره کنند شخصی از یاران امام رضا علیه السلام گفت آقا من می ترسم بر شما و حضورتان در این مجلس آن حضرت تبسمی کردند و فرمودند می ترسی که باطل آنها بر حق من غالب شود گفت آقا اینها علمایی هستند که کلامشان منطق نیست سفسطه می کنند اینها افرادی هستند که شیطنت می کنند. امام علیه السلام فرمود می دانی چه وقت مامون از این مجلسی که تشکیل داده پشیمان می شود؟ آنوقتی که ببیند من با علمای یهود با تورات خودشان با علمای نصاری با انجیل خودشان و با اهل زبور با کتاب خودشان -به گونه ای که آنها بفهمند من تسلطم به کتاب دینی آنها از خودشان بیشتر است- احتجاج کنم. آنوقت مامون پشیمان می شود. این احتجاجات اسلام را رونق داده حتی از خود مامون عباراتی نقل شد که خطاب به امام رضا علیه السلام گفت فدایت شوم این شمائید که باقیمانده علوم اهلبیت علیهم السلام نزد شماست خدا نیاورد آن روزی که من باشم و شما نباشید.

ص: 3

علی ای حال ولادت آنحضرت و ولادت کریمه اهلبیت و دهه کرامت را به پیشگاه مبارک حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف تبریک می گوییم و امیدواریم انشاءاله به برکت این دهه مبارکه و این دو ولادت با خیر و برکت توفیق داشته باشیم و تقارن شروع درسها را با این ولادت و با دهه کرامت به فال نیک می گیریم و امیدواریم که با توفیق سرشاری توام با عبادت و بندگی خدا درسها را به فضل الهی شروع کنیم. انشاءاله خداوند خدمات و زحمات ما را مورد قبول قرار دهد و مرضی حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف و موجب شادی قلب آنحضرت از ما باشد.

امر به معروف و نهی از منکر:

بعد از اینکه یک دوران طولانی در تهران در شورای عالی قضایی و ریاست دیوان عالی کشور و دادستانی کل کشور و دستگاه قضایی مشغول بودم مبتلا به کسالت قلبی شدم و عمل باز قلب انجام دادم بعد از بهبودی نسبی محضر مبارک مقام معظم رهبری مدظله العالی مشرف شدم و عرض کردم از اول انقلاب و از روز اول نهضت امام ره همراه امام ره بودیم و روز اول مراجعت امام ره از تبعید به ایران ما اعلام آمادگی کردیم حالا دوستان دیگر در مجلس و جاهای دیگر بودند قسمت ما این بود که در دستگاه قضایی وارد شویم. قبل از ورود به دستگاه قضایی خدمت امام ره رسیدم عرض کردم شما در کتاب تحریر در اول کتاب قضا می فرمایید قضاوت شاخه ای است از شاخه های شجره ولایت و تعریف بالایی از قضاوت در اسلام می کنید اما در پایین صفحه می فرمایید «و لکن خطره عظیم» گفتم به من اصرار می کنند که در دستگاه قضایی بروم امام ره در یک جمله فرمودند «مبانی دستتان هست احتیاط کنید» لذا ما هم وارد شدیم تقریبا حدود 23 سال در دستگاه قضایی و شورای عالی قضایی که در بازنگری قانون اساسی تبدیل شد به ریاست قوه قضاییه خدمت کردیم علی ای حال خدمت مقام معظم رهبری مدظله العالی گفتم 23 سال در دستگاه قضایی چیز کمی نیست و من دیگر با وضع کسالت و اظهارات دکترها که می گویند استرس را باید کم کنید و الا مجددا رگها انسداد پیدا می کند اجازه می خواهم از کار متراکم معاف باشم ایشان سه یا چهار مرتبه فرمودند («حیف است» «حیف است» «حیف است» با این همه سوابق) بالاخره عذرخواهی کردم و از دستگاه قضایی بیرون آمدم با اینکه در تهران در این مدت 23 سال درس و بحث را رها نکرده بودم و حتما روزی یک تدریس را بطور مستمر داشتم؛ تصمیم گرفتم برای کار علمی بیشتر به قم برگردم و در سال 80 پس از بیرون آمدن از دستگاه قضایی به قم آمدم همان سال به مناسبت کار قضایی که داشتیم کتاب القضاء را شروع کردیم بعد از کتاب القضاء کتاب الشهادات و بعد کتاب الحدود و بعد کتاب القصاص و بعد کتاب الدیات را تا پایان سال قبل ظرف حدود 12 سال بحث کردیم و در پایان سال گذشته دیات تمام شد و چند صباحی به آخر سال مانده بود بحث موقتی را از کتاب الحجر تحریرالوسیله در بحث حجر صبی شروع کردیم. و از امسال شروع درسها به نظرم رسید کتاب امر به معروف و نهی از منکر که یکی از احکام مهمه اسلام است و در اسلام اهتمام بالایی به آن شده و متاسفانه متروک و مغفول عنه است را شروع کنیم.

ص: 4

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی انتظار این بود که با شروع جمهوری اسلامی و برقراری این نظام مقدس یک دستگاهی و یک وزارتخانه ای بنام وزارتخانه امر به معروف و نهی از منکر تشکیل بشود و مقررات و قوانینی تصویب کند که زمام نهاد امر به معروف و نهی از منکر و کنترل آن در دست خود نظام باشد که نشد.

امام ره بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مکرر خواستند که یک وزارت امر به معروف و نهی از منکر تشکیل بشود در خیلی از کشورهای اسلامی هم دارند بعضی جاها هم هنوز هست که یک امور حسبه را تصویب می کنند و یک گروهی که هرکدام بنام محتسب به تمام وزارتخانه ها و دستگاه های اجرایی برای نظارت بر رعایت نظم و انظباط و جلوگیری از مفاسد در موسسات حتی در بازارها و در کسبها از جهت بهداشت یا جهات شرعی و کم فروشی نظیر غش در معامله و دیگر تخلفات اعزام می شوند. و الان هم در جمهوری اسلامی بنام محتسب در بعضی جاها این حالت وجود دارد. با همه تاکیدات امام ره و دستوراتی که دادند تاکنون این وزارتخانه تاسیس نشد. وقتی متصدی ندارد رها می شود و وضعی که الان داریم پیش می آید نه آمر به معروفی داریم و نه ناهی از منکر حتی متاسفانه حوزه های علمیه هم وقتی می بینند در نظام به امر به معروف و نهی از منکر عمل نمی شود حوزه هم غافل می شود نه درس امر به معروف و نهی از منکر دارد نه عمل به آن می شود متاسفانه اگر یکجا یک طلبه ای یک شجاعتی از خودش به خرج دهد و در یک جایی به مناسبتی یک نهی از منکری بکند با او برخورد می شود.

ص: 5

بیان یکی از آخرین تعرضات به یک روحانی آمر به معروف و ناهی از منکر:

حدود یک ماه پیش از این در مازندران یک آقای روحانی محترمی دید زن و مردی در خیابان با وضعیت بسیار بد و حجاب نامناسب زن حرکت می کنند جهت نهی از منکر به آنها تذکر داد اما آن زن و مرد متعرض او شدند و مرد سیلی به صورت او زد متاسفانه حالت بدتر از آن موقعی شد که بعد از کتک خوردن آن روحانی توسط شخص منهی عنه افرادی که از راه رسیدند و جمع شدند از آن شخص ضارب حمایت کردند و به این آقای روحانی گفتند چکار داری برای چه نهی از منکر می کنی؟

یک چنین وضعی پیش آمده است آیا واقعا می توانیم الان اعلام بکنیم که نهی از منکر در کشور ما متروک نیست؟! البته روایات زیادی را می خوانیم که اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شد چه عقوبت هایی دامنگیر مردم می شود.

شاید الان این گرفتاری هایی که می بینیم عقوبت نرسیدن به امر به معروف و نهی از منکر باشد به هر جهت این جهاتی که عرض کردم باعث شد ما تصمیم بگیریم کتاب امر به معروف و نهی از منکر را در حوزه شروع کنیم تا قدمی در این زمینه برداریم شاید بوسیله همین درس و بحث و توضیح روایات و آیات راجع به امر به معروف و نهی از منکر و عقوبت هایی که در آیات و روایات برای ترک آن آمده است یک حرکتی در حوزه در این جهت بوجود بیاید و در تصمیم گیری های نظام تاثیر بگذارد.

ص: 6

مقام معظم رهبری مدظله العالی در سفر سال گذشته به قم که واقعا سفر بی بدیلی بود در بیاناتشان به حوزه ها توصیه کردند در مواردی که محل ابتلا و مورد نیاز دستگاه و نظام است و احتیاج به بحث و بررسی دقیق دارد بحث و اجتهاد کنید و نتیجه آنرا در اختیار دستگاه های مربوطه در نظام بگذارید این توصیه ایشان بود و الان دستگاه های اجرایی از جمله دستگاه قضایی و دستگاه قانونگذاری برای تدوین قانون نیاز به این امور دارند اگر بعضی از فضلای محترم بتوانند این بحث ها را از جهت اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و عقوبت ترک امر به معروف و نهی از منکر و شرائط امر به معروف و نهی از منکر و دیگر مسائل مربوط به آن تنظیم و به صورت مواد قانونی در بیاورند و به صورت جزوه ای تنظیم بشود و در اختیار نظام قرار بگیرد هم مجلس بر اساس او قوانینی تقنین بکنند و هم دستگاه اجرایی بر اساس آن در اجرا پیاده کنند شاید انشاءاله منشاء یک حرکت مطلوب دین و اسلام در حوزه و در نظام باشد لذا به نظرمان رسید کتاب امر به معروف و نهی از منکر را شروع کنیم متن مورد بحثمان هم تحریر امام ره است.

می دانید که تحریرالوسیله فتاوای مرحوم امام ره است که در بیانات و احکامی که مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی صاحب کتاب وسیلة النجاة داشتند وارد شده است.

مرحوم امام ره بعد از اینکه حواشی کتاب عروةالوثقی مرحوم سید را نوشتند به نظرشان رسید که کتاب وسیله مرحوم سید هم مستدل تر و مستندتر است و هم عبارات قوی تر و فروع کثیری دارد که محل ابتلا است لذا ایشان کتاب وسیله مرحوم سید را تعلیقه زدند و فتاوای خودشان را نوشتند تا اینکه تبعید امام ره پیش آمد و به ترکیه تبعید شدند و این فرصتی بود برای امام ره که در مدتی که در ترکیه بودند کتابهایی خواستند که براشان فرستادند و ایشان فتاوای خودشان را داخل متن بردند و منضم به متن کردند علاوه بر اینکار بعضی از کتب فقهی که در وسیله نبود و مرحوم سید به آن متعرض نشده بود امام ره آنها را ذکر کردند مثل کتاب الحج یا همین امر به معروف و نهی از منکر یا کتاب دفاع را امام ره خودشان به این کتاب اضافه کردند و اسمش را گذاشتند تحریرالوسیله و ما محور بحث را کتاب امر به معروف و نهی از منکر از تحریرالوسیله قرار می دهیم.

ص: 7

خدا رحمت کند مرحوم آقای فاضل لنکرانی که شرح مستدلی بنام تفصیل الشریعه بر تحریر امام ره نوشتند و یک دوره کامل تحریر امام ره را طبق تدریسی که داشتند استدلالی بیان کردند و شرح دادند که جلد 16 تفصیل الشریعه امر به معروف و نهی از منکر است که اخیرا چاپ شد و ما آن را نیز محور بحث قرار می دهیم.

امام ره وقتی وارد کتاب امر به معروف و نهی از منکر می شوند این عبارت را دارند «و هما من اسمی الفرائض و اشرفها و بهما تقام الفرائض» امر به معروف و نهی از منکر جزء بالاترین فریضه هاست و بوسیله آنهاست که فرایض دیگر اقامه می شود.

این دو تعبیر (اسمی الفرائض و اشرفها) تعبیر بلندی است حضرت امام ره در ادامه به بیان جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در بین بقیه فرائض می پردازند که در مقایسه با نماز و روزه و زکات و بقیه فرائض چه منزلت و شرافتی دارد انشاءاله از فردا این جایگاه و اهمیت را از قرآن و روایات بیان می کنیم.

 

 

 

کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر

(جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)

کتاب الامربالمعروف و النهی عن المنکر

 

موضوع: جایگاه بحث از امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات

بیان یک نکته: علت انتخاب بحث امر به معروف و نهی از منکر:

دیروز اشاره کردیم علت انتخاب کتاب «امر به معروف و نهی از منکر» برای شروع بحث، بیانات و مطالبات مقام معظم رهبری مدظله العالی از حوزه علمیه است. ایشان هم در سفر دو سال قبلشان به قم و هم در بیانات دیگری که داشتند فرمودند مسائلی که نیاز به بحث حوزوی دارد و نظام نیازمند آن و محل ابتلا است را در حوزه بحث کنند و نتیجه آن را در اختیار نظام بگذارند. من ملاحظه کردم یکی از مسائلی که در جمهوری اسلامی شدیدا محل ابتلا است؛ امر به معروف و نهی از منکر است. و گفتیم انتظار بود بعد از تشکیل نظام اسلامی وزارتخانه ای بنام وزارت امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شود که یک متولی داشته باشد با اینکه امام ره هم اصرار داشتند ولی نشد و هنوز هم متولی ندارد و هرکسی آن را به دیگری احاله می دهد مثلا وزارت ارشاد به حوزه محول می کند و حوزه به دلیل نداشتن مسئولیت در نظام آن را متوجه وزارت ارشاد می داند و نیروی انتظامی نیز سرگردان است که متولی این امر چه کسی است.

ص: 8

به هر جهت به نظر می رسد امر به معروف و نهی از منکر حتی در حوزه هم متروک است و متولی ندارد لذا فکر کردیم این بحث را شروع کنیم شاید بشود خلاصه مطالبی که در وجوب امر به معروف و نهی از منکر و اهتمام بالایی که در اسلام به آن شده و شرایط اجرا و عواقب ترک آن و برکاتی که اجرای آن دارد به صورت جزوه ای تنظیم شده در اختیار دستگاه قضاء یا دستگاه اجراء یا حتی مجلس برای تدوین قوانین قرار بگیرد شاید به فضل الهی منشاء حرکتی در این زمینه بشود لذا همانگونه که در بحث های دیگر تحریرالوسیله حضرت امام ره محور بحث بود کتاب امر به معروف و نهی از منکر از تحریرالوسیله را انتخاب کردم و محور بحث قرار دادم.

مرحوم امام ره در بیان اولین مطلب در این بحث می فرمایند «و هما من اسمی الفرائض و اشرفها و بهما تقام الفرائض» من اسمی (1) الفرائض یعنی در بین احکام اسلام امر به معروف و نهی از منکر اعلی و ارفع فرایض است و همانگونه که امر به معروف از اهم واجبات است نهی از منکر هم واجب است ولو می گوییم فرایض ولی شامل ترک محرمات هم می شود بنابراین این تعبیر بالاترین فرائض هم شامل انجام واجبات و هم شامل ترک محرمات می شود یعنی هم امر به واجب واجب است و هم نهی از حرام لذا بحث می کنیم که چگونه از ارفع احکام است.

بیان جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات:

ص: 9


1- (1) اسمی افعل تفعیل از سمو است یعنی اعلی و ارفع

برای پیدا کردن جایگاه این دو واجب در اسلام هم از قرآن و هم از روایات استفاده می شود.

الف: آیات: از قران آیات متعددی در مورد تاکید بر امر به معروف و نهی از منکر و عقوبت تارک آن داریم که عقوبت شدید و بالایی در دنیا برای تارک آن بیان کرده است که به موقع در مقام استدلال به وجوب امر به معروف و نهی از منکر آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.

ب: روایات: اما از نظر روایات امام ره برگرفته از متن روایات در ثبت اسمی و اشرف بودن فرائض فرمود «هما من اسمی الفرایض و اشرفها و بها تقام الفرایض» یعنی اقامه نماز بواسطه امر به معروف است و ترک گناه و رذائل با نهی از منکر است.

1-روایت جابر (1)

(2)

(3)

(4) و عنهم، عن ابن خالد، عن بعض أصحابنا، عن بشر بن عبدالله، عن أبی عصمة قاضی مرو، عن جابر، عن أبی جعفر علیه السلام قال: یکون فی آخرالزمان (5) قوم ینبغ فیهم قوم مراؤن "إلی أن قال:" ولو أضرت الصلاة بسائر ما یعملون بأموالهم وأبدانهم لرفضوها کما رفضوا أسمی الفرائض وأشرفها، إن الامر بالمعروف والنهی عن المنکر فریضة عظیمة بها تقام الفرائض، هنالک یتم غضب الله عزوجل علیهم فیعمهم بعقابه فیهلک الأبرار فی دار الأشرار، والصغار فی دار الکبار، إن الامر بالمعروف والنهی عن المنکر سبیل الأنبیاء، ومنهاج الصلحاء، فریضة عظیمة بها تقام الفرائض، وتأمن المذاهب ، وتحل المکاسب، وترد المظالم، وتعمر الأرض وینتصف من الأعداء، ویستقیم الامر الحدیث.

ص: 10


1- (2) روایت را کافی و شیخ در تهذیب نقل می کنند
2- (3) تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج6، ص180، دارالکتب الاسلامیة طهران.
3- (4) الکافی، شیخ کلینی، ج5، ص55، دارالکتب الاسلامیة طهران.
4- (5) وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص119، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح6، آل البیت.
5- (6) از زمان امام صادق علیه السلام در مورد زمان قبل از ظهور امام زمان به آخرالزمان تعبیر می کردند ولی چه موقع باشد معلوم نیست

جابر از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: در آخرالزمان قومی ریاکار و اهل خودنمایی می آیند ... تا آنجا که در بیان صفات چنین قومی می فرماید اگر انجام نماز یا امور مالی و جسمی آنان تزاحم پیدا کند نماز را رها می کنند. چنانچه بالاترین و شریف ترین واجبات را رها کرده اند چه اینکه امر به معروف و نهی از منکر یک فریضه عظیمه است به وسیله آن واجبات الهی اقامه می شود آنجاست که در ترک امر به معروف و نهی از منکر خداوند بر آنان غضب می کند و عذاب الهی آنها را فرا می گیرد و در محدوده ای که اشرار به هلاکت می رسند خوبان نیز هلاک می شوند و محدوده ای که بزرگسالان به هلاکت می رسند کودکان نیز هلاک می شوند.

همانا امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و روش صالحان است و فریضه مهمی است که وسیله اقامه دیگر فرائض است و باعث تامین امنیت راه ها است (1) و باعث حلال شدن کسب و تجارت و باعث رونق رد مظالم (اجرای عدالت) می شود و باعث انتقام از دشمن و در مسیر حق قرار گرفتن همه امور می شود.

2-موثقه غیاث بن ابراهیم (2) وعنه، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن محمد بن یحیی، عن غیاث بن إبراهیم، قال: کان أبوعبدالله علیه السلام إذا مر بجماعة یختصمون لا یجوزهم حتی یقول ثلاثا: "اتقوا الله" یرفع بها صوته.

ص: 11


1- (7) مذاهب یعنی طرقی که به دین می رسد امن می شود و کسی جرآت دزدی و سرقت نمی کند و یا اینکه به معنای همین طرق ظاهری باشد که امن می شود
2- (8) وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص118، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح3، آل البیت.

این بیان اهمیت مطلب را می رساند که راوی می گوید اخلاق امام علیه السلام این بود که هرگاه در مسیرش به مردمی در حال دعوا کردن برخورد می کرد می ایستاد و سه مرتبه با صدای بلند می فرمود «تقوای خدا را پیشه کنید» و در واقع امر به معروف و نهی از منکر می کرد.

3-عن محمدبن عرفة وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن محمد بن عیسی، عن محمد بن عرفة (1) قال: سمعت أباالحسن الرضا علیه السلام یقول: لتأمرن بالمعروف، ولتنهن عن المنکر، أو لیستعملن علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم.

محمد بن عرفه گوید از امام رضا علیه السلام شنیدم -در بیان اهمیت امر به معروف و نهی از منکر- می فرمود باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید شرار شما بر شما مسلط شده و دعای خوبانتان مستجاب نمی شود.

4-از امام رضا علیه السلام نقل شده راوی می فرماید (2) وبالاسناد عن الرضا علیه السلام أنه سمعه یقول: کان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یقول إذا أمتی تواکلت الامر بالمعروف والنهی عن المنکر فلیأذنوا بوقاع من الله (3) .

راوی گوید از امام رضا علیه السلام شنیدم -در بیان اهمیت امر به معروف و نهی از منکر- می فرمود اگر امت من انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر با به یکدیگر واگذار کنند و هرکس بگوید وظیفه من نیست بلکه بر عهده دیگران است و این وظیفه را ترک کند ترک امر به معروف و نهی از منکر باعث عذاب از ناحیه خداوند خواهد شد.

ص: 12


1- (9) وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص118، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح4، آل البیت.
2- (10) وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص118، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح5، آل البیت.
3- (11) وقاع جمع واقعه یعنی النازله الشدیده خوب گرانی و شدائدی که الان هست می تواند عامل همین ترک امر به معروف و نهی از منکر باشد

5-روی عن النبی (1)

(2) صلی الله علیه وآله وسلم قال: "من أمر بالمعروف، ونهی عن المنکر، فهو خلیفة الله فی أرضه، وخلیفة رسول الله، وخلیفة کتابه".

کسی که امر به معروف و نهی از منکر نماید عنوان خلیفةالله در زمین به او می دهند که عظمت امر به معروف و نهی از منکر را می رساند.

6-روی (3)

(4) جاء رجل إلی النبی صلی الله علیه وآله وسلم وهو علی المنبر، فقال: یا رسول الله! من خیر الناس؟ قال: "آمرهم بالمعروف، وأنهاهم عن المنکر، وأتقاهم لله، وأرضاهم".

راوی گوید روزی پیامبر بر فراز منبر موعظه می کرد در آن حال مردی وارد شد و پرسید ای رسول خدا بهترین انسان کیست؟ پیامبر فرمود 1-کسی که بیشتر از همه امر به معروف کند 2-کسی که بیشتر از همه نهی از منکر کند 3-کسی که پرهیزکارتر باشد 4-کسی که بیشتر از همه باعث رضایت خداوند باشد.

این حدیث هم دلالت بر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر دارد.

روایات دیگری هم هست که انشاءاله فردا می خوانیم.

 

 

 

کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات) 92/06/30

ص: 13


1- (12) تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ج2، ص359، موسسه اعلمی بیروت.
2- (13) مرحوم طبرسی ذیل آیه104 سوره آل عمران (کنتم خیر امه اخرجت للناس) این روایت را ذکر می کند.
3- (14) تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ج2، ص359، موسسه اعلمی بیروت.
4- (15) مرحوم طبرسی ذیل آیه104 سوره آل عمران (کنتم خیر امه اخرجت للناس) این روایت را ذکر می کند.

 

موضوع: کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)

گفتیم (1) امر به معروف ونهی از منکر از اهم فرائض در اسلام است. مرحوم امام ره در تحریر فرمودند «هما من اسمی الفرائض و اشرفها» و گفتیم در متن عبارات روایات به همین مضمون می فرماید «تقام بها الفرائض» یا «سبیل الانبیاء» یا «طریق الصلحاء» که دلالت بر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر دارد و از طرفی عقوبت شدیدی نیز برای ترک آن گذاشته شده.

امام رضا(ع) (2) می فرماید «لتأمرن بالمعروف، ولتنهن عن المنکر، أو لیستعملن علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم.» امر به معروف و نهی از منکر کنید و الا شرار بر شما مسلط می شوند و اگر برای رفع گرفتاری ها دعا هم بکنید مستجاب نخواهد شد یا حادثه ای عظیم واقع می شود که در اثر عقوبت ترک امر به معروف و نهی از منکر است.

امام ره در تحریر می فرماید «و وجوبهما من ضروریات الدین و منکره مع الالتفات بلازمه و الالتزام به من الکافرین» وجوب امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین است و منکر این ضروری با التفات به تبعات و لوازم آن محکوم به ارتداد و کفر است زیرا رد امر به معروف و نهی از منکر ملازم است با رد نبی و رد نبی هم کفر است.

ص: 14


1- (1) گفتنی است روزهای سه شنبه و چهارشنبه به خاطر سفر حضرت استاد به آستانه اشرفیه جهت افتتاح یک مدرسه علمیه درس تعطیل بود.
2- (2) وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص118، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح4، آل البیت.

اقوال علماء در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر:

-تعبیر امام ره این بود که امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین است.

- مرحوم محقق ره (1) در شرایع می فرماید «والأمر بالمعروف، والنهی عن المنکر، واجبان إجماعا.»

-مرحوم صاحب جواهرره (2) در ادامه می فرماید «واجبان إجماعا من المسلمین بقسمیه علیه»

-مرحوم علامه ره (3) در قواعد می فرماید «ولا خلاف فی وجوبهما مع وجوب الشرائط» یعنی اگر شرائط جمع باشد اتفاقی است که واجب است و احدی از علماء مسلمین در وجوب آن اختلافی نکرده است.

-مرحوم فخرالمحققین ره (4) در شرح قول علامه در ایضاح الفوائد می فرماید «الأمر بالمعروف الواجب والنهی عن المنکر وجوبهما مع اجتماع الشرائط معلوم من دین النبی صلی الله علیه وآله وسلم»

از همه تعبیرات استفاده می شود که وجوب امر به معروف و نهی از منکر قطعی و ضروری دین اسلام است وقتی ثابت شد که ضروری دین است اگر کسی منکر شد و در وجوب آن تشکیک کرد لازمه انکار آن انکار نبی است زیرا انکار ضروری دین است و اگر کسی این لازمه را توجه داشته باشد و ملتزم به آن شود در این مرحله شخص قطعا کافر است.

استدلال بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر از آیات و روایات:

ص: 15


1- (3) شرایع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص258، استقلال طهران.
2- (4) جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج21، ص358، دارالکتب الاسلامیة طهران.
3- (5) قواعدالاحکام، علامه حلی، ج1، ص524، جامعه مدرسین.
4- (6) ایضاح الفوائد، فخرالمحققین، ج1، ص397، موسسه اسماعیلیان.

الف: آیات:

-قوله تعالی (1) «ولتکن منکم أمة یدعون إلی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر وأولئک هم المفلحون»

کیفیت استدلال به آیه: گفته اند ظاهر ولتکن که امر است وجوب است یعنی «یجب» و خیلی روشن و صریح دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد یک تاکیدی هم دارد و می فرماید «أولئک هم المفلحون» یعنی فلاح و رستگاری را منحصر در کسانی می کند که این واجب را انجام می دهند و این آیه بلاشبهه دلالت بر وجوب دارد.

مناقشه بر استدلال به آیه:

مناقشه اول: جمعی از بزرگان می گویند این آیه نمی تواند دلالت بر وجوب داشته باشد زیرا گرچه امر ظاهر در وجوب است اما قرینه بر خلاف داریم و آن اینکه یامرون بالمعروف یعنی کار خوب و امر به کارهای پسندیده و معروف هم واجب را شامل می شود و هم مستحب را آیا می توانیم بگوییم امر به مندوبات واجب است؟ چگونه می شود امر به آن واجب باشد حال آنکه خودش واجب نیست و نیز در مورد منکر می گوییم منکر اطلاق دارد کار قبیح را منکر می گویند کار قبیح هم حرام را شامل می شود و هم مکروه را و معنی ندارد که نهی از مکروهات واجب باشد! بنابراین در مورد «امر» در آیه اخذ به ظاهر نمی شود لذا ناچاریم امر را حمل بر مطلق رجحان بکنیم در نتیجه آیه دلالت بر وجوب ندارد.

جواب از مناقشه اول: در اینجا دو ظهور داریم یکی ظهور در وجوب صیغه امر و دومی ظهور معروف و منکر در اطلاق و این در اصول ثابت شد که اگر فعلی ظهوری دارد و متعلق آن هم ظهوری دارد ظهور فعل مقدم است بر ظهور متعلق آن مرحوم شیخ انصاری (2) در رسائل در مسئله استصحاب در بیان ادله قول نهم می فرماید «لأن الفعل الخاص یصیر مخصصا لمتعلقه العام، کما فی قول القائل: لا تضرب أحدا» ضرب ظهور در ضرب مولم دارد و متعلق آن احد است که هم شامل احیاء و هم شامل اموات می شود پس چون ضرب ظهور در ضرب مولم دارد در ظهور احد تصرف نموده و به احد زنده تخصیص می زنیم «فإن الضرب قرینة علی اختصاص العام بالأحیاء ، ولا یکون عمومه شامل للأموات» حاصل فرمایش مرحوم شیخ این است که ظهور فعل مقدم است پس در ما نحن فیه ظهور فعل ولتکن بر ظهور متعلق که معروف باشد مقدم است و می گوییم واجب است امر به معروف در واجبات در نتیجه آیه ظهور در وجوب دارد و شامل مستحبات و مکروهات نمی شود و دلالت آن تام و تمام است. و از آیاتی است که بلاشبهه دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد.

ص: 16


1- (7) سوره ی مبارکه ی آل عمران، آیه ی104.
2- (8) فرائدالاصول، شیخ انصاری، ج3، ص79، مجمع فکر اسلامی.

مناقشه دوم: این آیه ولتکن با آیه دیگری در قرآن تعارض دارد؛ آیه ای داریم که مفهوم آن عدم وجوب امر به معروف و نهی از منکر است قوله تعالی (1) «یا أیها الذین آمنوا علیکم أنفسکم لا یضرکم من ضل إذا اهتدیتم» جمله علیکم انفسکم یعنی الزموا انفسکم جان و نفس خودتان را از گناه حفظ کنید اگر کسی گمراه شد به شما ضرری نمی رساند و شما کاری به دیگران نداشته باشید (2) حال آنکه در آیه سابق بیان شد واجب است امر به معروف و نهی از منکر کنید.

جواب از مناقشه دوم: این تعارض از دو راه جواب داده شد

الف: جواب اول از مناقشه دوم: این آیه ذیل یک آیه ای است که به تناسب آن آمده است صدر آیه می گوید «وإذا قیل لهم تعالوا إلی ما أنزل الله وإلی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آباءنا أولو کان آباؤهم لا یعلمون شیئا ولا یهتدون» به کفار خطاب می شود مسلمان شوید آنها می گویند ما همان راه پدرانمان را می رویم و قرآن می فرماید شما کاری به آنها نداشته باشید زیرا به ذهنشان می آمد که اگر ما مسلمان شویم پس پدران ما چه می شوند آیا آنها گمراه بودند؟ در مقام دعوت کفار به اسلام این آیه در جواب آنها نازل شد که راه هدایت را بگیرید اگر آنها گمراه بودند به شما ضرری نمی رساند پس این آیه در مقام جواب کفار است و تعارضی با آیه وجوب امر به معروف و نهی از منکر ندارد.

ص: 17


1- (9) مائده/سوره5، آیه105
2- (10) این شبهه حتی زمان پیامبر بوده در زمان ما هم این شبهه وجود دارد که بعضی از این جوانان که ادعای روشنفکری دارند می گویند ما را در قبر خودمان می گذارند و او را در قبر خودش می گذارند من کاری به او ندارم.

ب: جواب دوم از مناقشه دوم: بیان جواب دوم از مناقشه دوم که از روایات استفاده می شود و مهمتر نیز هست انشاءاله برای فردا.

 

 

 

کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات) 92/06/31

 

موضوع: کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)

بحث در استدلال به آیات برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر بود. اولین آیه می فرماید «ولتکن منکم أمة یدعون إلی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر وأولئک هم المفلحون» (1) ولتکن امر است ظهور در وجوب دارد یعنی واجب است از شما کسانی باشند که دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر بکنند گفتیم از جهاتی در استدلال به آیه مناقشه شد.

مناقشه در استدلال به آیه:

مناقشه اول: متعلق معروف مطلق است و شامل مستحبات و واجبات می شود حال آنکه نمی توان امر به مستحبات را واجب دانست و منکر نیز مطلق است و شامل مکروهات می شود پس آیه نمی تواند دلالت بر وجوب داشته باشد بلکه بایستی آیه را حمل بر رجحان کنیم.

جواب از مناقشه اول:

گفتیم درست است متعلق معروف و منکر مطلق است اما ظهور فعل مقدم بر ظهور متعلق فعل است و به این قرینه ظهور فعل که وجوب است را مقدم می داریم و فعل را حمل بر وجوب می کنیم و می گوییم مراد از معروف خصوص واجبات و مراد از منکر خصوص محرمات است چون امر می کند و امر به مستحبات و مکروهات معنی ندارد. (2)

ص: 18


1- (1) سوره آل عمران، آیه .
2- (2) شاگردان: اگر از آیه بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت کند آیا نهی از مکروه یا امر به مستحب، استحباب ندارد.جواب: استحباب امر به معروف مستحب یا منکر مکروه از این آیه استفاده نمی شود بلکه از دلائل دیگر بدست می آید.

مناقشه دوم:

گفتند این آیه معارض با آیه دیگری در قرآن است که می فرماید «یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لایضرکم من ظل اذ اهتدیتم» (1) ای مومنین بر شما باد که خودتان را حفظ کنید و گناه و معصیت نکنید و اگر شما به اصلاح نفس خودتان پرداختید و راه هدایت را طی کردید کسانی که گمراه می شوند ضرری به شما نمی رسانند مفهوم این آیه این است که مسئولیت دیگران با شما نیست و این منافات دارد با آیه «ولتکن» که امر به معروف و نهی از منکر را واجب می داند.

این شبهه ای است که از این آیه استفاده می شود و امروزه هم رواج دارد به ویژه در عصر حاضر روشنفکران گاهی این را بهانه می کنند و رواج دارد در مجامع علمی ذهن جوانان را مخدوش می کنند ما را چه کار به دیگران. و در مراجعه به تاریخ هم مشاهده می شود که این شبهه تنها برای این زمان نیست و امر تازه ای نمی باشد از روایات استفاده می شود که در عصر خود پیامبر هم بوده.

بیان دو نمونه از ایجاد شبهه در آیه در زمان رسول الله:

نمونه اول: در بعض تفاسیر نقل می کنند جبیر بن نفیل می گوید میان جمعی از اصحاب نشسته بودم و از نظر سنی کوچکتر از همه هم بودم و آنان در مورد امر به معروف و نهی از منکر صحبت می کردند و تاکید روی آن داشتند، صحبتشان را قطع کرده و گفتم پس مراد از آیه «علیکم انفسکم» چیست که با وجوب امر به معروف و نهی از منکر منافات دارد؟ به محض این صحبت مورد ملامت همه اصحاب قرار گرفتم تندی کردند که تو جوانی یک روایت را سند قرار دادی و تفسیرش را ندانستی به گونه ای که از صحبت خود پشیمان شدم اما بعد از اتمام صحبتهایشان بعضی از اصحاب رو به من کردند که جواب من را بدهند و گفتند اگر زمانی از تو بگذرد و پخته تر شوی می بینی که مردم غرق در دنیا می شوند و موعظه و نصیحت در آنها اثری ندارد این آیه برای آن زمان است چون بعدا در شرایط امر به معروف و نهی از منکر خواهیم گفت که یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، تاثیر آن است. اگر زمان طوری شد که تاثیر ندارد علیکم انفسکم خودتان را حفظ کنید و انحراف دیگران که گوش به حرف نیستند به شما ضرری ندارد.

ص: 19


1- (3) سوره مائده، آیه .

نمونه دوم: یک روایت که هم نورالثقلین (1) و هم مجمع البیان (2) نقل می کند «وروی أن أباثعلبة سأل رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم عن هذه الآیة فقال: ائتمروا بالمعروف، وتناهوا عن المنکر، حتی إذا رأیت دنیا مؤثرة، وشحا مطاعا، وهوی متبعا، وإعجاب کل ذی رأی برأیه، فعلیک بخویصة (3) نفسک، وذر الناس وعوامهم.»

اباثعلبه از پیامبر سوال می کند مراد از این آیه چیست؟ پیامبر می فرماید امر به معروف و نهی از منکر کنید تا ببینید دنیا در مردم تاثیر گذاشته و بخلی در مردم ترویج یافته که مطاع است و هوای نفسی که مردم از آن تبعیت می کنند و هر صاحب رایی فقط از رای خودش خوشش می آید؛ در این زمان بر تو باد که حداقل خودت را حفظ کنی و مردم را رها کنی پس این آیه برای چنین زمانی است. شبهه مهمی است که جوابش برای عصر حاضر بیشتر مفید است.

نتیجه: پس می بینید شبهه در آن زمان هم بوده و شبهه شبهه مهمی است که باید از آن جواب داد.

جواب مناقشه دوم: در مقام تعارض دو آیه از وجوهی جواب داده شده

الف: گفتند این آیه مربوط به بحث امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه مربوط به آیه قبل است که کفار را مورد خطاب قرار می داد که تقلید کورکورانه از پدرانشان می کردند وقتی گفته می شد مسلمان شوید می گفتند حسبنا ما وجدنا علیه آبائنا. (4) ما همان روش پدرانمان را ادامه می دهیم و هیچ استدلالی نداشتند و قرآن آنان را مذمت می کرد زیرا یا در ذهنشان می آمد یا بیان می کردند که اگر مسلمان شویم نیاکان ما چه می شوند یا برادران ما چه می شوند آیا آنان گمراه بودند؟ و اگر آنان گمراه بودند هدایت ما با این سابقه بد چه سودی دارد؟ در جواب آنها بیان شد شما خودتان را حفظ کنید و گمراهی آنان به شما ضرری نمی رساند.

ص: 20


1- (4) نورالثقلین، شیخ الحویزی، ج1، ص684، اسماعیلیان.
2- (5) مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ج3، ص435، موسسه اعلمی بیروت.
3- (6) الخوص یعنی چیز کم و اندک و خویصه مصغر آن است یعنی بسیار کوچک تر
4- (7) سوره مائده، آیه 104.

ب: آیه «علیکم انفسکم» نظیر آیه ای است که خداوند خطاب به پیامبر می فرماید «فلعلک باخع نفسک علی آثارهم إن لم یؤمنوا بهذا الحدیث أسفا» (1) خداوند می بیند که پیامبر واقعا خودش را اذیت می کند به حدی که به هلاکت نزدیک می شود پس به پیامبر امر می کند وظیفه خود را عمل کن و کاری نداشته باش که عمل می کنند یا خیر همانطور که خدا در آیه لعلک باخع نفسک به پیامبر می گوید رها کن و خودت را به هلاکت نیانداز این آیه هم مسلمانان را تسلی می دهد که اگر دیگران مسلمان نشوند شما خودتان را به زحمت نیاندازید شما بر هدایت خودتان باشید مسلمان نشدن آنان به شما لطمه نمی زند.

ج: این آیه در مورد کفاری وارد شده که تحت تاثیر قرار نمی گیرند و مربوط به مومنین نیست چه اگر مومنی خلاف کرد به او تذکر دهیم بلکه مربوط به کفاری است که تحت تاثیر معجزه قرار نمی گیرند قرآن می فرماید مراقب نفستان باشید و اما کفاری که تحت تاثیر قرار نمی گیرند به شما ضرری نمی رساند نظیر روایتی که خواندیم و پیامبر فرمود شما امر به معروف کنید تا جایی که تاثیر داشته باشد و اگر تاثیر نداشت رها کنید زیرا بعدا در شرایط امر به معروف و نهی از منکر خواهیم خواند یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر تاثیر آن است.

د: صاحب مجمع البیان می گوید این آیه نه تنها معارض با وجوب امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه خود این آیه از بالاترین آیاتی است که می شود بواسطه آن بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر تمسک نمود زیرا اینکه می فرماید علیکم انفسکم مراد خودتان نیستید بلکه یعنی علیکم اهل دینکم به جهت اینکه در اسلام همه برادرند و به منزله نفس واحده هستند پس معنای آیه این خواهد بود بر شما واجب است مراقب همه باشید؛ نظیر هم دارد مثلا در رابطه با اکل مال به باطل می فرماید «لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل» یعنی اموال همدیگر را به باطل نخورید که خطاب به «کُم» می شود و در ادامه می فرماید و لاتقتلوا انفسکم یعنی همدیگر را نکشید و حق ندارید دیگران را که به منزله خودتان هستند بکشید. و الا نهی از خودکشی مراد نیست.

ص: 21


1- (8) سوره کهف، آیه .

مرحوم صاحب مجمع البیان می فرماید «وهذا قول ابن عباس، فی روایة عطا عنه، قال: یرید یعظ بعضکم بعضا، وینهی بعضکم بعضا، ویعلم بعضکم بعضا، ما یقربه إلی الله، ویبعده من الشیطان، ولا یضرکم من ضل من المشرکین.» (1)

برخی از شما باید برخی دیگر را موعظه کنند و نهی از منکر کنند و بر امور دینی و آنچه آنان را به خدا نزدیک و از شیطان دور می کند آگاهی دهند. که اگر چنین شود گمراه بودن مشرکین بر شما ضرری ندارد.

پس خود این آیه یکی از ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر است

صاحب مجمع در ادامه می فرماید در آیه لاتقتلوا چهار معنی شد اول این است که لاتقتلوا بعضکم بعضا لانکم اهل دین واحد و انتم کنفس واحده یعنی مراد خودکشی نیست بلکه همدیگر را نکشید.

حتی در روایات هم داریم که در مجمع البیان تعبیر می کند سلموا علی انفسکم یعنی به همدیگر می رسید سلام کنید یعنی برادر دینی به منزله خود شما است.

پس آیه بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت صریح دارد. (2)

اشکال دیگری هم در آیه وجوب امر به معروف و نهی از منکر «ولتکن منکم» هست که انشاءاله برای فردا.

 

 

 

کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات) 92/07/01

ص: 22


1- (9) مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ج3، ص435، اعلمی بیروت.
2- (10) البته آیاتی برای وجوب مقاتله با کفار داریم که بحث دیگری است.

 

موضوع: کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)

گفتیم در استدلال برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر به آیه «ولتکن منکم امة» وجه استدلال برای وجوب بیان شد و از جهاتی نیز اشکال به آیه وارد شد دو اشکال مهم مطرح و پاسخ داده شد.

مناقشه سوم: اکنون اشکال سومی هم وارد شده است که بررسی می شود. که گفته اند آیه شریفه «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» (1) با آیه «ولتکن» که دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر داشت منافات دارد یعنی ولتکن دلالت دارد بر الزام کردن افراد به اتیان واجبات گرچه خودش ناراضی باشد. حال آنکه قرآن می فرماید «لا اکراه فی الدین» نمی توان کسی را بر کار دینی مجبور کرد.

مثلا کسی بدهکار است و تمکن مالی هم دارد از باب امر به معروف او را اجبار می کنید و می گویید دین خود را ادا کن و این اکراه در یک امر دینی است یا مثلا زوجه ای ناشزه است نهی می کنید از ناشزه بودن این نیز اکراه بر یک امر دینی است. چنانچه دیروز نیز گفتیم در اذهان عموم گاهی فراوان است چه کار داری هرکسی به دین خود مثلا می خواهند با بدحجابی مبارزه کنند عده ای می گویند چرا اجبار می کنید و باید بدون اکراه باشد.

جواب مناقشه دوم:

مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در جواب اشکال با بیان معنایی از آیه رفع تنافی می کند البته نکته مهم این است که در مقام بیان جواب اشکال نیست بلکه آیه را معنی می کند و با تفسیر آیه محل اشکال از بین می رود و می فرمایند (2) معنای آیه این است که در دین اکراه نیست و در بیان مراد از دین می فرماید «وفی قوله تعالی: لا اکراه فی الدین، نفی الدین الاجباری، لما أن الدین وهو سلسلة من المعارف العلمیة التی تتبعها أخری عملیة» دین یک سلسله معارف علمی از نظر ایمان به خدا، نبوت، امامت و غیره است که در پی این معارف علمی یک سلسله معارف عملی واقع است که باید در مقام عمل مطیع خدا باشد «یجمعها أنها اعتقادات، والاعتقاد والایمان من الأمور القلبیة التی لا یحکم فیها الاکراه والاجبار» و این معارف علمی اعتقادات است و از امور قلبی است که در آن اعتقادات اکراه و اجبار معنی ندارد «فإن الاکراه انما یؤثر فی الأعمال الظاهریة والافعال والحرکات البدنیة المادیة» چون اجبار و الزام در افعال انسان اثر دارد و الا کسی را نمی توان مجبور کرد که به چیزی معتقد شود اما امر به معروف مربوط به عمل طرف مقابل است. « وأما الاعتقاد القلبی فله علل وأسباب أخری قلبیة من سنخ الاعتقاد والادراک» اما اعتقادات قلبی اسباب و علل دیگری دارد که قلبی است و از سنخ اعتقادات و ادراک است. مرحوم علامه در ادامه می گوید شاهد مسأله ذیل آیه است که می فرماید «قد تبین الرشد من الغی» با ارسال نبی و کتاب رشد و غی معلوم و روشن شد یعنی هرکسی بررسی کند برایش روشن می شود و خواه ناخواه اعتقاد پیدا می کند.

ص: 23


1- (1) سوره بقره، آیه 256
2- (2) تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج2، ص342، جامعه مدرسین.

یک سلسله معارف علمی است مانند ایمان به خدا و نبوت و معاد که تابع این معارف علمی معارف دیگر عملی است مانند نماز و روزه و غیره که لازمه آن التزام عملی است و جامع بین این سلسله امور علمی امور اعتقادی است و کاری به عمل ندارد و در امور اعتقادی اکراه و اجبار معنی ندارد و آنکه اجبار در آن اثر می گذارد افعال انسان است آیا می شود الزام کرد که فلان اعتقادی که داری را عوض کن یا به فلان چیز اعتقاد پیدا کن بنابراین اکراه و الزام برای افعال است نه برای اعتقاد اگر رشد و غی را فهمید اعتقاد پیدا می کند ولو ما بگوییم اعتقاد پیدا نکن.

بنابراین حاصل فرمایش علامه این است: مراد از دین امور اعتقادی است که وجود و عدم آن به علل و اسباب قلبی است پس معنای آیه این است که در اعتقادیات اکراه نیست و کاری به عمل ندارد و آیه «ولتکن» در مورد عمل است پس متعلق دو آیه جدای از همدیگر است و شرط اول تناقض این است که اتحاد مورد داشته باشد و دو آیه اتحاد مورد ندارد.

و با این معنایی که مرحوم علامه بیان کردند اکراه در عمل ایرادی ندارد و در امور اعتقادی اکراه نداریم.

آیه دوم: «کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله» (1) به آیه فوق برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر استدلال شده است.

تفسیر آیه: در تفسیر مخصوصا مجمع البیان برای تعبیر «کنتم خیر امة» می فرماید انتم خیر امة یعنی شما امت اسلامی بهترین امت هستند گفتند پس چرا کان می آورد شاید در وجه آن چند احتمال باشد.

ص: 24


1- (3) سوره آل عمران، آیه 110.

احتمال اول: در کتب آسمانی قبل بیان شده که این امت اسلامی بهترین امت هستند.

احتمال دوم: کنتم خیر امة فی اللوح المحفوظ به اعتبار سابقه ای که در علم خدا دارید.

احتمال سوم: گفته اند کان کان تامه است به معنای وجدتم می آید و از افعال ناقصه نیست یعنی خلق شدید و به دنیا آمدید در حالی که بهترین امت هستید و خیر منصوب است بنابر حالیت و یک قید هم دارد که به دنیا آمدن این امت برای نفع مردم است تا کمک همدیگر باشید.

وجه خیر امت بودن:

وجه بهتر بودن این است که 1-تامرون بالمعروف 2-و تنهون عن المنکر 3-و تومنون بالله امر به معروف و نهی از منکر می کنید و مومن به خدا هستید پس این سه عمل باعث این امتیاز شده است و آیه در مقام مدح است و ظهور در وجوب دارد یعنی الزامی است بر شما امر به معروف و نهی از منکر بکنید.

کیفیت استدلال:

آیه از دو جهت دلالت بر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر دارد

جهت اول: چون امر به معروف و نهی از منکر می کنید خیر امت هستید

جهت دوم: امر به معروف و نهی از منکر را مقدم بر تومنون بالله نموده است ایمان به خدا که اصل است بعد از این دو فریضه ذکر شده است در نتیجه اگر این امت امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کند امتیاز خیر امت را از دست می دهند و کمک همدیگر هم نیستند.

ص: 25

در مجموع از آیه استفاده می شود که این دو فریضه در اسلام اهمیت دارد و واجب است زیرا قرآن می گوید خیر امت خلق شدید خلق شدن حکم تکوینی است چون این عملها را انجام می دهید پس اگر ترک کردید خیر امت نخواهید بود (1)

نتیجه: در آیه تمام مسلمانان من الاول الی الآخر مراد است.

اشکال ظاهری در آیه به نظر نمی رسد فقط همانکه ممکن است گفته شد استدلال به وجوب قوی نیست. می گوییم استظهار است و بلاشبهه ظهور در وجوب مؤنه ای ندارد. یعنی اهمیت دو واجب را می رساند و چون مدح می کند ظهور بدست می آید.

 

 

 

کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات) 92/07/02

 

موضوع: کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)

در استدلال به آیات برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر دو آیه خواندیم

آیه اول: ﴿ولتکن منکم أمة یدعون إلی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر وأولئک هم المفلحون﴾ (2) وجه استدلال و اشکالاتی که وارد بود مطرح شد.

ص: 26


1- (4) پرسش شاگرد: اگر تکوینا اینگونه خلق شدند پس نقش پیامبران چه می شود آیا مراد این است که اگر خدا انسان را اینگونه خلق کرده است که خیر امت هستند پس نیازی به پیامبر نیست یا مراد این است که مقدر شد با راهنمایی پیامبران اگر آمر به معروف و ناهی از منکر باشید خیر امت خواهید بود؟ جواب استاد: با راهنمایی پیامبران خیر امت شدن مراد است.
2- (1) سوره آل عمران، آیه 104.

آیه دوم: ﴿کنتم خیر أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر وتؤمنون بالله﴾ (1) در مورد آیه دوم نیز گفتیم ظهور در وجوب دارد.

آیه سوم: در بحث امروز سومین آیه را مورد بررسی قرار می دهیم. قرآن کریم می فرماید ﴿الذین إن مکناهم فی الأرض أقاموا الصلاة وآتوا الزکاة وأمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر﴾ (2)

برای بیان اینکه الذین در اول آیه چه کسانی هستند باید آیه قبل را بررسی کنیم. در ذیل آیه قبل می فرماید ﴿ولینصرن الله من ینصره إن الله لقوی عزیز﴾ (3) خداوند وعده می دهد -با تاکید به لام و نون- که حتما یاری می کند کسانی را که دین او را یاری کنند. و برای دلگرمی آنان می فرماید بدانید که خداوند قوی عزیز است و برای یاری توان دارد در ادامه برای معرفی یاری کنندگان خداوند می فرماید ﴿الذین إن مکناهم﴾ (4) آنان کسانی هستند که این اوصاف را دارند که اگر ما به آنان در زمین تمکن دادیم و تسلط و سلطه پیدا کردند و هرگونه اختیاری که لازم داشته باشند در اختیارشان گذاشتیم مثلا اگر نیاز به وسیله جنگی دارند پولش را از طریق نعمت ها در اختیارشان قرار می دهیم تا بخرند و در صورت لزوم علم آن را می دهیم که خودشان اسلحه بسازند و یا هر قدرت دیگر؛ سه مقوله اساسی را مورد توجه قرار می دهند. که در ذیل برای هر یک از سه مقوله یک مثال به عنوان سنبل آن بخش بین می شود

ص: 27


1- (2) سوره آل عمران، آیه 110.
2- (3) حج/سوره22، آیه41
3- (4) حج/سوره22، آیه40
4- (5) حج/سوره22، آیه41

ارتباط با خداوند: نماز را اقامه می کنند که نماز سنبل ارتباط با خداوند است.حمایت از مردم: و اینها زکات می دهند که سنبل حمایت از مردم است.پی ریزی جامعه سالم: و امر به معروف و نهی از منکر می کنند یعنی اجتماع سالمی بنا می کنند که از هرگونه آلودگی دور باشد. پس نصرت دهندگان خداوند این افراد هستند که خداوند وعده یاری به آنان داده است. یعنی خداوند در مقابل وعده یاری این سه مورد را از انسانها مطالبه می کند و لذا می گوییم این آیه به وضوح دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد لذا مرحوم طبرسی می فرماید «وهذا یدل علی وجوب الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر.» (1)

مرحوم صاحب جواهر در مورد وجوب امر به معروف و نهی از منکر به همین سه آیه تمسک می کند و در ادامه می فرماید «إلی غیر ذلک مما ذکره تعالی فی کتابه العزیز» (2) آیات زیاد دیگری نیز هست که بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارد ولی به همین سه تا اکتفا می کند. لذا ما هم به همین سه آیه اکتفا می کنیم.

مرحوم فاضل لنکرانی در تفصیل الشریعة ذیل استدلال به همین آیه سوم یک مطلب جدیدی دارند و می فرمایند «و هی أشدّ انطباقا علینا» یعنی در این زمان خیلی انطباق با ما دارد

دلیل انطباق: مرحوم فاضل در ادامه می گوید «و النکتة فی اشدیة الانطباق» دلیل انطباق این است که خداوند یک قدرتی به برکت نظام جمهوری اسلامی در اختیار این ملت گذاشت و قدرت هم به دست روحانیون قرار داده شد «قدرة لم یکن لها سابقة فی عالم الاسلام» از صدر اسلام تا حالا سابقه ندارد که قدرتی به عنوان دولت در اختیار مرجعیت و روحانیت باشد قبلا در دست طاغوت بود که کوشش در هدم اصل و فرع اسلام داشتند اکنون مومنین تمکن پیدا کردند هیچ نظام و دولتی نبود که چنین قدرتی داشته باشد و پشتوانه آنها هم خود مردم هستند که ما موارد متعددی از همراهی های مردم با نظام را مشاهده نموده ایم از جمله همراهی مردم در جنگ و پیشرفت های علمی و نظامی جدید که علم و ابزار تولید قدرت در اختیار این نظام است با این وصف انتظار هست که نماز بپا دارند و زکات بپردازند و امر به معروف و نهی از منکر کنند خدا رحمت کند مرحوم امام ره را مکرر تاکید داشتند که وزارتخانه ای بنام امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شود بدیهی است اگر در مورد امر به معروف و نهی از منکر وزارتخانه ای داشتیم این وضعی که داریم نمی شد و در حال حاضر نغوذ بالله اگر نگوییم بی اعتنائی شد می توانیم بگوییم امر به معروف و نهی از منکر به کلی ترک شده است.

ص: 28


1- (6) تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ج7، ص158، موسسه اعلمی بیروت.
2- (7) جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج21، ص352، دارالکتب الاسلامیة طهران.

الان هم برخی کشورها لااقل یک مامورین حسبه دارند که تحت عنوان محتسب در ادارات مستقرند و نظارت می کنند که تخلفات کمتر شود اگر وازرت امر به معروف دایر شود و از طریق راهکارهای علمی به امور اجرائی بپردازند وعده نصرت خداوند را دارند به علاوه وقتی مکناهم صادق است انتظار خداوند در یکی از مقوله ها تاسیس تشکیلات امر به معروف و نهی از منکر است.

انتظار بود از جمهوری اسلامی که این کار انجام بشود لکن نشده است متاسفانه حوزه هم آن وظیفه ای که داشت کوتاهی کرده انشاءاله امیدواریم یک تحرکی ایجاد بشود. مقام معظم رهبری هم تاکید داشتند که دروس حوزه باید دروسی باشد که مورد نیاز نظام است.

استدلال به روایات بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر: روایات متعددی داریم.

روایت اول: «وعن علی بن إبراهیم، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة بن صدقة (1) ، عن أبی عبدالله(ع)، قال: قال النبی(ص): کیف بکم إذا فسدت نساؤکم، وفسق شبابکم ولم تأمروا بالمعروف، ولم تنهوا عن المنکر؟ فقیل له: ویکون ذلک یا رسول الله؟ فقال: نعم وشر من ذلک، کیف بکم إذا أمرتم بالمنکر ونهیتم عن المعروف؟ فقیل له: یا رسول الله ویکون ذلک؟ قال: نعم وشر من ذلک، کیف بکم إذا رأیتم المعروف منکرا والمنکر معروفا؟!.» (2)

ص: 29


1- (8) گفتنی است مسعدة بن صدقة کسی است که اعتماد است به روایات او و تعبیر ثقه کرده اند و افرادی هم در سند هستند که از اصحاب اجماع هستند لذا روایت مورد اعتماد است و نوع فقهاء به آن عمل کرده اند.
2- (9) وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص122، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح12، آل البیت.

چه حالی پیدا می کنید که می بینید زنهای شما فاسد شوند و جوانان شما فاسق شوند و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید؟ اصحاب گفتند آیا امکان دارد اینگونه شود رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند بله و بدتر از آن زمانی است که مردم امر به منکر و نهی از معروف کنند اصحاب گفتند آیا امکان دارد اینگونه شود پیامبر فرمود بله و بدتر از آن زمانی است که معروف منکر و منکر معروف شود.

آیا واقعا این زمان را مصداق همین روایت نمی بینیم؟ بدیهی است داریم افرادی که به منکر امر می کنند و مومنین را مسخره می کنند و باز دسته سوم که منکر را معروف و معروف را منکر می دانند.

کیفیت استدلال: روایت از نظر سند صحیح و مورد اعتماد و از نظر دلالت صریح در وجوب امر به معروف و نهی از منکر می باشد زیرا چیزی که در لسان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم تعبیر به شر شده است یعنی حرام است در نتیجه امر به معروف و نهی از منکر واجب می باشد.

روایت دیگر هم داریم انشاءاله برای بعد.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

 

 

 

کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات) 92/07/03

 

موضوع: کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)

بحث اخلاقی: توصیه به امر به معروف و نهی از منکر:

در سنوات قبل روزهای چهارشنبه تیمنا یک روایت اخلاقی می خواندیم که انشاءاله در گوینده و در شنوندگان مؤثر باشد و این مورد استقبال عزیزان بود و حتی این روزها بعضی دوستان توصیه می کردند بحث اخلاقی فراموش نشود چون بحث در مورد امر به معروف و نهی از منکر است و بحث امروز هم استدلال به روایاتی است که دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد از همین روایات امر به معروف و نهی از منکر برای بحث اخلاقی انتخاب کردیم؛ از امیرالمومنین(ع) نقل است افرادی که در مقابل امر به معروف و نهی از منکر قرار می گیرند را چهار دسته می کند خوب است روایت را بررسی کنیم تا ببینیم ما از کدامیک از این چهار دسته هستیم. شاید بتوانیم بهترین گروه را انتخاب کنیم و از آن گروه باشیم در نهج البلاغه از کلمات حکمت آنحضرت درباره کسانی که با واجب امر به معروف مواجهند می فرماید:

ص: 30

«فمنهم المنکر للمنکر بیده ولسانه وقلبه فذلک المستکمل لخصال الخیر، ومنهم المنکر بلسانه وقلبه والتارک بیده، فذلک متمسک بخصلتین من خصال الخیر ومضیع خصلة، ومنهم المنکر بقلبه والتارک بیده ولسانه فذلک الذی ضیع أشرف الخصلتین من الثلاث وتمسک بواحدة، ومنهم تارک لإنکار المنکر بلسانه وقلبه ویده فذلک میت الأحیاء» (1)

دسته اول انکار به قلب و زبان و دست: (اعتقادی، لسانی و عملی) منکر را انکار می کند به ید و لسان و قلب و نهی از منکر می کنند قبلا خواندیم که امام صادق(ع) وقتی به کسانی می رسیدند که تخاصم داشتند رد نمی شدند و با صدای بلند سه بار می فرمودند «اتقوا الله» پس انکار به ید هم دارد اگر نیاز باشد و این دسته کسانی هستند که تمام خصال خیر را به نحو کامل عمل کرده اند.

دسته دوم: انکار به قلب و لسان دارد ولی شجاعت انکار یدی را ندارد این دسته دو خصلت از خصال خیر را انجام داده ولی یک خصلت را تضییع کرده اند. (البته همین تضییع عقوبت دارد)

دسته سوم: انکار قلبی دارد و انکار لسانی و یدی ندارد این دسته افرادی هستند که دو خصلت شریف را ترک کرده و فقط یک مرحله را انجام داده اند. (در این صورت هم اگر عمدا ترک کند عقوبت دارد)

دسته چهارم: انکار به لسان و قلب و ید ندارند که حضرت می فرماید این شخص گرچه در بین زندگان حضور دارد اما میت است چون زنده بودن به این است که در اجتماع اثری داشته باشد ولی این شخص در باب امر به معروف و نهی از منکر هیچ اثر وجودی از خودش نشان نمی دهد پس در حقیقت میت است.

ص: 31


1- (1) نهج البلاغه، امیرالمومنین، ج4، ص89، کلام374، دارالذخائر قم. به نظر می آید در شماره های آن اختلاف باشد زیرا در جای دیگر 366 نوشته شده است.

دسته اول بهترین افراد بودند که هر سه مرحله را انجام می دادند و محبوب پروردگارند. دسته دوم یک خصلت و دسته سوم دو خصلت و دسته چهارم هر سه خصلت را ترک کرده اند.

سزاوار است خودمان را عرضه کنیم به این روایت و ببینیم از کدام دسته هستیم. آیا از دسته اول هستیم و آن شهامت را داریم؟ که همانند امام صادق(ع) که اعتراض می کردند و اگر لازم می شد افراد همراهش بودند که وارد عمل شوند یا لااقل اگر عملی اقدامی نداریم دو مرحله قلبا و لسانا را داشته باشیم و رد نشویم و ارشاد کنیم و اگر شهامت این را هم نداریم لااقل قلبا تنفر داشته باشیم.

در روایت داریم حضرت علی(ع) می فرماید پیامبر(ص) به ما یاد داده بود «ان نلقی بوجوه مُکفَهِرَّة» (1) ملاقات کنیم با افراد معصیت کار بوجوه مکفهره با صورتهای درهم کشیده و عبوس که بفهمد ما از عملش ناراضی هستیم و اگر این را هم نداریم جزء دسته چهارم خواهیم بود و نعوذ بالله میتی بین احیاء خواهیم شد.

امیدواریم که انشاءاله از طائفه اول باشیم که انکار یدی و لسانی و قلبی داشته باشیم و نیز امیدواریم با این روایاتی هم که می خوانیم اهمیتی که امر به معروف و نهی از منکر دارد وجوبی که می خوانیم و عقوبتی که در ترک آن گفته شده است در خودمان تاثیر بگذارد لااقل از گروه دوم باشیم.

در ادامه امام(ع) دو مطلب دیگر هم دارند که به تناسب بحث اخلاقی مان ذکر می کنیم

ص: 32


1- (2) اصول کافی، شیخ کلینی، ج5، ص59، دارالکتب الاسلامیة طهران.

«وما أعمال البر کلها والجهاد فی سبیل الله عند الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر إلا کنفثة فی بحر لُجِّیّ، وإن الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر لا یقربان من أجل، ولا ینقصان من رزق.» (1) قبلا خواندیم که از نظر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر با دیگر فرایض چه نسبتی دارد؟ یکی از روایاتی که این نسبت را بیان می کند همین روایت امیرالمومنین(ع) است.

این مقدار اهمیت بالائی دارد که حضرت در مقام مقایسه می فرماید تمام اعمال نیک حتی جهاد فی سبیل الله در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند نفثه (2) در بحر لُجِّیّ (3) است حتی نسبت به جهاد بالاتر است. شاید برای این جهت است که جهاد اگر اتفاق بیفتد برای یک مرتبه است ولی امر به معروف و نهی از منکر هر روز و مکرر پیش می آید و در ادامه امام(ع) برای تشویق به اقدام به امر به معروف و نهی از منکر می فرماید بدانید هیچ موقع امر به معروف و نهی از منکر اجل را نزدیک نمی کند که ترس از جانش داشته باشد و نیز رزق و روزی را کم نمی کند.

بحث فقهی: ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر:

اخباری را بحث می کردیم که دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارند اخبار سه دسته هستند.

ص: 33


1- (3) نهج البلاغه، امیرالمومنین، ج4، ص89، کلام374، دارالذخائر قم. به نظر می آید در شماره های آن اختلاف باشد زیرا در جای دیگر 366 نوشته شده است.
2- (4) نفثه: آبی که انسان از دهان بیرون می اندازد.
3- (5) لُجِّیّ: دریای گود و عمیق و گسترده.

دسته اول: همانهایی است که قبلا خواندیم و دلالت داشتند بر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و مقایسه آنها با سایر واجبات و تعبیر به اعلی و اشرف فرائض داشت. (1)

دسته دوم: روایاتی که شاهد حرف فعلی ماست و دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد.

روایت اول: روایتی از مسعدة بن صدقه (2) بود که دیروز خواندیم. و روایت عجیبی بود که پیامبر(ص) فرمود:

«وعن علی بن إبراهیم، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة بن صدقة، عن أبی عبدالله(ع)، قال: قال النبی(ص): کیف بکم إذا فسدت نساؤکم، وفسق شبابکم ولم تأمروا بالمعروف، ولم تنهوا عن المنکر؟ فقیل له: ویکون ذلک یا رسول الله؟ فقال: نعم وشر من ذلک، کیف بکم إذا أمرتم بالمنکر ونهیتم عن المعروف؟ فقیل له: یا رسول الله ویکون ذلک؟ قال: نعم وشر من ذلک، کیف بکم إذا رأیتم المعروف منکرا والمنکر معروفا؟!.» (3) (4)

و گفتیم از نظر سند موثقه است مرحوم شیخ در کتاب رجالشان می فرماید «مسعدة بن صدقة انه عامی» (5) و مرحوم کشی می فرماید «انه بتری» (6) (7) پس انحراف دارد از نظر عقیده و یک فرد امامیه نیست ولی در بهجة الآمال از تعلیقة وحید بهبهانی المجدد المذهب فی ثانی عشر استاد الکل از ایشان نقل می کند

ص: 34


1- (6) گفتنی است تعبیراتی نظیر اسمی الفرائض، اشرف الفرائض، فریضة عظیمة، منهاج الصالحین در دسته اول از روایات مطرح شد.
2- (7) کسی است که اعتماد است به روایات او و تعبیر ثقه کرده اند و افرادی هم در سند هستند که از اصحاب اجماع هستند که می گویند 139 روایت از مسعده بن صدقه نقل شده
3- (8) وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص122، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح12، آل البیت.
4- (9) روایت مورد اعتماد است و نوع فقهاء به آن عمل کرده اند
5- (10) رجال طوسی، شیخ طوسی، ص146، جامعه مدرسین.
6- (11) رجال کشی، ج1، ص390.
7- (12) گفتنی است سه قرائت در بتری وجود دارد 1-بَتَری به فتح «باء» و «تاء». 2-بَتری به فتح «باء» و سکون «تاء» 3-بُتری به ضم «باء» و سکون «تاء» ضمن اینکه مرحوم شیخ طوسی گفته است در رجال مسعدة بن صدقة بتری عامی است.

«انه قال قال جدی المجلسی الاول و الذی یظهر من اخباره التی فی الکتب انه ثقة لان جمیع ما یرویه فی غایة المتانة و موافق لما یرویه الثقات من الاصحاب و لهذا عملت الطائفه بما رواه هو و امثاله من العامه بل لو تتبعت وجدت اخباره اسد و انطن من اخبار مثل جمیل بن دراج و حریز بن عبداله» (1) پس از روایاتی که از او نقل شده می فهمیم همه واسطه ها از ثقات اصحاب امامیه هستند و شخص موثقی است بلکه تمام روایات دیگر او هم مورد اعتماد است و مطابق با روایاتی است که در همان باب از افراد دیگر نقل شده و شذوذ ندارد از این جهت علمای امامیه به روایات چنین شخص و امثال او نظیر سکونی که عامی اما معتمد در نقل است عمل می کنند بلکه اگر تتبع شود روایات او محکم تر و متین تر از اخبار مثل جمیل بن دراج که از اصحاب اجماع است می باشد مضافا اینکه این مسعدة بن صدقة در سند روایاتی که در کامل الزیارات (2) نقل شده هم وجود دارد که توثیق عام می شود و خود ابن قولویه گفته است سند همه روایاتی که نقل کردم ثقه هستند از نظر دلالت هم گفتیم پیامبر(ص) فرمود کسی که نهی از منکر نمی کند را تعبیر به شر می کند و شرتر از او کسی است که امر به منکر می کند و تعبیر به شر دلالت بر حرمت می کند.

ص: 35


1- (13) تعلیقه وحید بهبهانی به نقل از منتهی المقال فی احوال الرجال، محمدبن اسماعیل حائری مازندرانی، ج6، ص254، آل البیت.
2- (14) کامل الزیارات از ابن قولویه که از بزرگان است که می گویند آنچه همه خوبان دارند در او جمع بوده و در اول کتابش نقل کرده که تمام روایاتی که من در این کتاب نقل کردم اسنادش تماما پیش من موجود است و اعتماد به اسناد آنها دارم

روایت دوم از دسته دوم: روایتی دیگر از مسعدة بن صدقة

«قال: قال النبی (ص): إن الله عزوجل لیبغض المؤمن الضعیف الذی لا دین له، فقیل: وما المؤمن الضعیف الذی لا دین له؟ قال: الذی لا ینهی عن المنکر.» (1)

خداوند مبغوض می دارد مومنی را که ضعیف است از نظر اعتقاد و دین ندارد (2) عرض کردند مومنی که ضعیف لادین است چه کسی است؟ فرمودند: آن کسی است که نهی از منکر نمی کند.

چرا مبغوض است چون نهی از منکر نمی کند پس معلوم می شود که نهی از منکر واجب است.

از نظر سند مثل همان روایت قبلی است و از نظر دلالت هم صریح و روشن است.

روایات دیگری هم داریم که برای بعد انشاءاله.